راه آبی

داستان و نقد داستان

راه آبی

داستان و نقد داستان

خبر خوب

  نزدیک خانه رسیده بودیم. باد از سمت دریا میوزید و صدای عبدالرئوف را میبرد و میانداخت پشت دیوار نخلستان کوچکی در آن نزدیکی. شاید او هم مرده بود. شاید بیهوده انتظار میکشیدم. شاید لاشهی کولی‌کری که آن روز از آب بیرون آمد و همه هیکلش را نشانم داد جایی  همین اطراف روی ماسههای ساحل تکه‌تکه شده بود و با آب رفته بود. شاید ناخدایی هندی یا پاکستانی در مسقط یا ابوظبی و شارجه تا آن‌موقع کارش را ساخته بود. شاید شبی، روزی، جایی دور یا نزدیک، نتوانسته بود جسم سنگینش را از سر راه کشتی‌های بزرگی که تا ته خلیج‌فارس می‌رفتند و برمی‌گشتند کنار بکشد. شاید پروانه بزرگ نفتکشی تکه‌تکه‌اش کرده بود. شاید هم نه... شاید همان‌موقع خودش را به زور و زحمت رسانده بود به دریای عمان و از آن‌جا تا ته اقیانوس هند و آرام شنا کرده بود. شاید تصمیم گرفته بود دیگر هیچ‌وقت به این طرف‌ها برنگردد و مرا تا پایان عمر، تا هروقت که زنده‌ام و می‌توانم به دریا نگاه کنم و افق خیس و آبی را ببینم در آتش انتقام منتظر بگذارد... 

 

 

 

توضیح: رمان در صد و هشتاد صفحه و از انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در مجموعه طرح رمان نوجوان امروز است.

نظرات 7 + ارسال نظر
رضا یکشنبه 14 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 10:08 ب.ظ http://havades.blogsky.com

سلام دوست من...اگه منو تو لینک دوستات قرار بدی ازت ممنون میشم
منم همینکارو میکنم...واسه هردوتامون خوبه
مرسی

یغای یکشنبه 14 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 10:25 ب.ظ http://ighai.blogsky.com

سلام
این چند خط که نشان از رمان زیبایی می دهد سعی می کنم که بخونم

ziba دوشنبه 15 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 08:25 ق.ظ

سلام
سالها از آن زمانی که کتاب های کانون را برای بچه های فامیل می خریدم گذشته حالا این رمان را از کجا بخرم ؟ البته تا به اصفهان برسه یه خورده طول میکشه بی صبرانه منتظر خواندنشم

ف.ت. چهارشنبه 17 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 11:01 ق.ظ

تبریک می گم آقای عبدی.

متشکرم ف ت عزیز از شیراز.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 07:34 ق.ظ

واااااااااااااااااااای از اون کامنت اولی! مردم از خنده

شیوا پنج‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 07:56 ق.ظ http://sheeva.blogfa.com

تبریک میگم آقای عبدی حتما میخرم و میخونمش ... داستانهای شما صد در صد بسیار زیبا هستند

رضوی شنبه 20 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 05:01 ب.ظ

تبریک آقای عبدی عزیز.
هر چند از ما که گذشت اما از وسوسه شوق خواندش نمی‌شود که گذشت. دست مریزاد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد