راه آبی

داستان و نقد داستان

راه آبی

داستان و نقد داستان

اصالت احساس

  

 من آدم احساساتی هستم. هنوز احساساتی هستم. هنوز موقع تماشای یک فیلم خوب یا خواندن یک داستان خوب یا یک شعر آن چنانی قلبم به هم فشرده می شود و اگر تنها باشم ممکن است گریه ام هم بگیرد. ممکن است چشم هایم خیس اشک بشوند و برایم مهم نباشد چه قدر طول می کشد که در همان حال باشم. خوشحالم که هنوز این طور هستم. خوشحالم که قلبم ( اگر واقعاً این ها نتیجه کار قلب باشند ) این طور به چیزهای خوب و زیبا عکس العمل نشان می دهد. نمی دانم متعلق به کدام دوران زمین شناسی هستم. نمی دانم به کدام زمین و کدام زمان تعلق دارم. نمی دانم چه طور و چه موقع یاد گرفتم بعضی آدم ها و حرف ها و تصویرها را تا حد تسلیم و مرگ، تا حد خیره شده و گریستن دوست داشته باشم. نمی دانم تکرار کی یا ادامه کی هستم. اما از این که هستم، از اینی که هستم خوشحالم و احساس رضایت می‌کنم.

  من آدم احساساتی هستم و از دیدن همه قسمت های سریال آناتومی گری لذت می برم. همه لحظات آن را دوست دارم. از این همه داستان و این همه کارآکتر جذاب و این همه دیالوگ هوش ربا و لبخند و نگاه و حرکت تاثیر گذار کیف می کنم.  بار سومی است که این مجموعه بی نظیر را می بینم و از اینکه بعضی وقت ها، هر وقت پیش بیاید، سعی نمی‌کنم جلوی  ریختن اشکم را بگیرم، ازخودم و شما و هیچکس دیگر خجالت نمی کشم.

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:29 ق.ظ

آناتومی گری چیه آقا می شه واسه ما هم که دستمون به اون خرما بالایی ها نمی رسه توضیح بدید؟ مرسی

هنوز مانده تا خرما بشوند! نگین نشناختمتان خانم!

حسینی زاد پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:22 ق.ظ

سلام و ممنون. از عکس هم. موفق هستی و بیشتر باشی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد