این دو شعر کمی قدیمی هستند. هردو درفاصله یک روز از هم و چند روز پس از زلزله آن دی ماه در بم نوشته شدهاند. راستش من هنوز هم بم را ندیدهام. کرمان را هم ندیدهام ولی امروز داشتم با رضا زنگیآبادی عزیزم که همراه دوستانش در کرمان خوانش را در میآورند حرف میزدم یاد کرمان و بم و زلزله هم افتادم. رضا اخیراً کتابش « شکار کبک » را با چشمه درآورده که هنوز نخواندهام.
آن شبی که زلزله آمد با عدهای از دوستان قشمیام جایی نشسته بودیم و آنها داشتند تمرین می کردند یک برنامه موسیقی اجرا کنند. یکی آمد به در زد. ترسیدیم. بخصوص وقتی دیدیم یک مامور است اما در لباس نیمه رسمی. خانه دیوار به دیوار خوابگاه کلانتری بود و مرد جوان داشت اخبار تلویزیون را نگاه می کرد. خواست دست برداریم از موسیقی. خبر داد همه مردم ایران دارند عزاداری می کنند. چندین ساعت از فاجعه گذشته بود و من، ما، هیچ کدام خبرنداشتیم.
نی با نوای بم
نیات سقوط کند
بیافتد از لب امشب
شب مهتاب آخر هفته
به نینوا
« بیانونه دریا
دلُم خونه دریا...»
آوارت بریزد
بر اواسط آواز دیلمان
و خاک خام
خام
یکپارچه بخوابد خشت
برخواب
« بیانونه اینجا
دلُم خونه اینجا...»
سقفات بپاشد با عود
و باد
پرده به پرده
تیرهتر و تار
و مگر کمتر از چندسال
منها نشد جماعتی انبوه؟
برنگشتند اصلاً به جمعهی قبل
به یک شب مهتاب
منها شدند از جمع
و گیرم سه روز عمومی هم
دست به دست روزنامهها
« دلت خونه اینجا
دلُم خونه اینجا...»
چیزی نیست با چیزی
پشت دری
روی پاشنه
ندارد، نمیچرخد
لای پنجره یک بار هم
سرک نمیکشد
و بر بساط دوباره تا چندسال
برده ز
از زن
زنبیل
زیتون
برده ب
از بچههای بم.
بم، زیر، زیرتر
شمارهها را سخت باید بشمارم
شمارهها را سخت نباید بیافتد از قلم
صفرها، سمتها
ضربدر عدهی بیشمار
دربهدرهای از این به بعد
باد هرجا که خواست وزید
لرزید مثل بید
بیداری نیست
دنبالهی خواب نوشین بامداد رحیل
شتک زده تا زیر طاق
رد روی برف
طاقی نیست
باقی نیست
سگهای جست وجو
پارس میکنند
از بوی گیج و مرغ بنیآدم
از بوی بیسابقهای ارگ هم تپید
درخون و خشت
در مرگ.
میخواستم آمده باشم یک روز
آخر هفته
آیینه عبرت را
در این مرمت تاریخی
میخواستم
لختی قبل از آنکه هزاران خشت
صفرهای سمت راست سحرگاهانی
آوار شود
زیر صفر کویری
خون یخ زند
بر شقیقهی پاشیدهی اعضای یک پیکر
میخواستم؛
و اگر میشد که بخواهم
سفرها نیافتد از سرها
و سمتها یخ نزند در آینه
بدتر
سگها
که داد میکشند سر ما
صفرها
که شتک می زنند سمت شمارهها.