پیوندها
جدیدترین یادداشتها
همه- مصاحبه با روزان در باره ادبیات اقلیمی جنوب
- بی بی طوطی غیب شد.
- در پاسخ به پرسشی ساده
- در آن کتابفروشی کوچک
- اژدهایی دیده نشد!
- مصاحبه با ماهنامه صنعت نفت
- یادداشتهای کفدستی
- انتخاب شیئی داستانی
- رود جاری ( یادداشت برای مراسم جایزه نارنج)
- آکوردهای سرخ پوستی
- پیشنهاد کتاب
- ورودی اردوگاه اسپوکن
- جدی تر از قرمزها
- الفبای امیرکبیر
- چشم انداز جنگل بلوط
- نابهجاییهای متن معتبر
- گزارش تصویری از سفر به اصفهان (1)
- ماه روی آب
- پیرمرد با من بود
- مکان در زمان نوشتن
- مشکوک به توطئه
- طلوعی های پدر و پسر
- پیغام در بطری
- پیغام در بطری
- گمشده در سطور
- پیغام سیسیلی
- از باد و مرگ و دریا
- شعله ماهی از مهتابی
- هزار کتابی که گم کردم
- نوستالوژی قطار باری
- هفت
- سفر بی بازگشت
- کلیدر، گم شده روی دیوار
- املت کبری
- مستقیم دو نفر. یادداشتی بر کتاب من مهتاب صبوری نوشته قباد آذرآیین
- رمان و زمان، مقاله خانم سودابه اشرفی ( نویسنده میهمان « راه آبی»
- حال و روز فرهنگ در این روزها
- رهایی از داستان
- جای خالی یوما!
- در چشم انداز سَلَخ
- زیر پتوی آسمان
- گاراژداری و داستان
- زمان گذشته و حال در داستان
- خبر خوب
- همچو فرهاد...
- مرده نه، مردنی!
- گریه هم کاریست!
- یادداشت معرفی دو کتاب دکتر داتیس و قلعه مرغی روزگار هرمی
- کدام احمد اخوت؟
- قطار ساعت دو
بایگانی
- آبان 1395 1
- شهریور 1395 1
- مرداد 1395 1
- تیر 1395 3
- اسفند 1394 2
- دی 1394 2
- آذر 1394 2
- آبان 1394 2
- تیر 1394 2
- اردیبهشت 1394 2
- فروردین 1394 3
- بهمن 1393 2
- دی 1393 2
- مهر 1393 2
- شهریور 1393 1
- مرداد 1393 1
- اردیبهشت 1393 3
- فروردین 1393 1
- بهمن 1392 1
- دی 1392 1
- آذر 1392 3
- آبان 1392 3
- مهر 1392 3
- شهریور 1392 4
- مرداد 1392 3
- اردیبهشت 1392 4
- فروردین 1392 3
- اسفند 1391 2
- بهمن 1391 1
- دی 1391 3
- آذر 1391 3
- آبان 1391 2
- مهر 1391 5
- مرداد 1391 2
- تیر 1391 4
- خرداد 1391 1
- اردیبهشت 1391 1
- فروردین 1391 5
- اسفند 1390 3
- بهمن 1390 8
- دی 1390 6
- آذر 1390 4
- آبان 1390 4
- مهر 1390 2
- شهریور 1390 4
- مرداد 1390 4
- تیر 1390 4
- خرداد 1390 4
- اردیبهشت 1390 3
- فروردین 1390 4
- اسفند 1389 4
- بهمن 1389 9
- دی 1389 4
- آذر 1389 4
- آبان 1389 9
- مهر 1389 10
- شهریور 1389 14
- مرداد 1389 8
آمار : 303188 بازدید
Powered by Blogsky
میلاد من!
این یادداشت کوتاه را به مناسبت روز تولدم، در آغاز شصت و یک سالگی، در صفحه ی فیسبوکم گذاشتم. همراه عکس البته. خالی از لطف ندیدم این جا تکرارش کنم. با سلامی مجدد به دوستان وفادار وبلاگی.
فردا، نهم تیر، روز تولد من است. فردا، شصت سالم تمام می شود. این عکس را که مربوط است به بیست سالگی، سال های 50 و 51، و کمتر کسی ( حتی نزدیکانم ) آن را دیده اند تقدیم می کنم به دوستان خوب امروزم. همان طور که می بینید اسباب شاعری! همه فراهم بوده. سیگار، کتاب، تنهایی، موی بلند و خلاصه و خلاصه. چهل سال گذشته و انگار همین دیروز بود! اتاقی در آپارتمانی دانشجویی در نارمک تهران
عباس عبدی
جمعه 9 تیرماه سال 1391 ساعت 08:50 ق.ظ
تولدتون مبارک صد سال به این سالها. عکس خیلی قشنگه.
سال های خوب برای شما.
سلام
آقای عبدی عزیز، تبریک ما را هم پذیرا باش. دوست دارم سالها باشید و نگاه مهربان و پاک‌تان را به کلمات بدمید.
از مرحمت شما دوست عزیز.
این میلاد سعید باستانی را به شما و خانواده ی خوش تیپتان و جامعه ی ادبی در سکوت خون دل خورتان، تبریک و تهنیت گفته و آرزوی سلامت و شادی شما را از درگاه واهی متعال مسئلت دارم. باشد که تولد 62 سالگی شما را در حال کباب کردن میگو و مثلن دور سفره های رنگین محلی قشم جشن بگیریم.
آمین؟
شما هم کنار ما باشید دوست عزیز. تازگی ها از بابی خبری دارید؟ شنیدم ساندنس بوده؟
با من راه بیا!
.
.
.
داستانم در "کافه داستان" منتظر نقد و نظر شماست!
با احترام:
صدیقه حسینی/رشت
تولدت مبارک آقای عبدی عزیز. سایه‌تان مستدام بر خانواده و ادبیات.
هوس عبدی خواندن خون‌مان رفته بالا. یه کاری بکن مرد.
سلام و عرض ادب.
میلادتان مبارک و پیروز.
امیدوارم همیشه پایدار و سلامت باشید.
سلام
برقرار باشید دوست عزیز.
سلام و تبریک
سلام.
مثل همیشه حاضر، مثل همیشه مهربان.
مثل همیشه حامی. قربان مهربانیت.
از آن روز دیدار اول در دفتر ندای هرمزگان هم سال هایی می گذرد. به نظرم سیزده چهاده سال.
سلام آقای عبدی امیدوارم خوب باشید. من توی فیس بوک نتونستم پیداتون کنم. می شه لینکی بذارید اینجا یا ای -میلم کنید. ممنون می شم ازتون.
http://www.facebook.com/abbas.abdi.90
سلام. چند تا نوشین وحیدی دیدم. نتوانستم بفهمم کدام شان هستید. خوشحال می شوم پیداتان کنم.
چرا من تولد شما را اصلا نمی دانستم؟ خودتان باید به این سوال جواب بدهید، لطفا!
تبریک با تاخیر خیلی خوش آیند نیست. ولی چون من همین الان این پست را خواندم، پس فرض می کنیم امروز نهم تیر ماه است! پس حالا می شود با صدای بلند گفت:
تولدتان مبارک، آقای عبدی عزیز! خوشحالم که هستید و امیدوارم همیشه باشید...
سلام
هرکه می خواست تولدم یادش می بود، تولدش یادم می بود!
تلافی آن سال ها که تولد شما را فراموش کردم. ممنون از محبت تو.
این روزهای خودم شباهتی به 40سال پیش شما دارد(البته نه به این خوشتیپی!) امیدوارم در 60سالگی وطنم به وطن 60 سالگی شما شباهتی نداشته باشد
تولدتون با خیلی تاخیر مبارک :)
سلام استاد
تولدتون مبارک.. با تاخیر
چه خوووووووب که متولد تیرماه هستید... منم تیرماهی ام
ایول
براتون روزهای خوبی رو آرزو میکنم .. پراز آرامش
زنده و سلامت و سرپا باشین متولد عزیز تیرماه...
حتماً56
سلام. با تاخیر تبریک عرض می کنم. سالهای سال باشید و برای ما بنویسید آقای عبدی عزیز.
سلام
الان رفتم سر زدم به وبلاگتان. باور می کنید یه جوری آشنا، منظورم خیلی آشنا به نظر آمدید؟
آشناییم.
نیستیم؟
از پیام مهرآمیزتان ممنون. شما هم بنویسید. خیلی خوب بود.
آقا شما همیشه جوانید.
:)
با شما که باشم بعله...
سلام. خوشحالم که آشنا به نظر رسیدم. آشنای راه دورم بیشتر.
من همونیم که یک یادداشت کوچیک برای کتابتون نوشته بودم. ارادتمند
http://delgapp.blogfa.com/post-243.aspx